اعتراض در برابر جنایت نابخشیدنی فرخنده شهید
اعتراضات عدالتخواهی مشترک کانگرس ملی ، نهادهای مدنی ومدافع انسانیت و آزادی جهت تقبیح خشونت در برابر فرخنده شهید و رادیکالیزم مذهبی
19/3/2015
10دلو 1393
مطابق 30 جنوری 2015
اعلامیه
کانگرس ملی افغانستان
شماره نهم
به اسم تعالی
پروژه فقر آفرینی تا مرز فقر
عمومی
پروژه بزرگ تبهکارانه و کثیف
در پوشش شعارهای بازار بمقصد تضعیف هموطن
ما تا مرز تابع سازی و تن دادن به ذلت و برده گی تطبیق گردیده و کماکان ادامه دارد در حالیکه هیچ آزادی و هکذا آزادی بازار بدون
یک قانون عادلانه وانسانی نمی تواند عدالت را تضمین نمایید. بدین منظورما طرفدار
نظام مبتنی بر قانون ودموکراسی هستیم تا قانون جلو فرار از مالیات ، قاچاق وترافیک
مواد مخدره ،کلابرداری، فساد و.جنایات
زورمندان و ایجاد ثروت نامشروع که از طریق کارو تولید شفاف ایجاد نگردیده است
ومنجربه غارت منافع ملی کشور ما گردیده است را بگیرد در غیر آن نمی
توانیم عدالت و سعادت را در جامعه تضمین نمایم. البته سرنخ این لگام گسیختگی
و انارشیزم فاسد دولتی درامه هولناک بدست
تیم بی ریشه ایست که بنام تکنوکرات ها ، جبهه ملی ، جریان پشاور و قبرس در کنفرانس
بن به نحو رانت گونه به کشور ما تحمیل شده است. اکثریت مطلق این آقایون خسته از
هوتلداری ، بیکاری وجنگ و جبهه یک روز هم
به صفت سر کاتب و سر معلم و یا کار گر و دهقان
در این کشور تجربه کاری نداشتند این گروه ها در برابر منافع ملی بی اعتنا و
حدود حلال و حرام را لحاظ نکردند فقط از بام تا شام مصروف منفعت شخصی و چپاول بودند .
این پروژه تباهکن بر کلیه حیات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی مردم ما سایه
شوم خود را گسترانیده و فشارهای جسمی و روانی آن را فرد فرد هموطن ما احساس میکنند
.
انباشت سرمایه سران حکومتی چه از طریق قاچاق مواد مخدر چه از طریق
غارت مالی کمک های جامعه بین المللی و
عواید گمرکات یا غضب زمین ها ی زراعتی و فروش معامله گرانه موسسات صنعتی مترادف با
فقر عمومی و بیکاری بوده است.
انباشت سرمایه توسط
این گروه حکومتی نخست از راه خصوصی سازی موسسات صنعتی و تصدی های دولتی بقیمت
بیکار ساختن صد ها هزار کارگر صنعتی و زراعتی انجامید و این عملیه منحیث سلب مالکیت تولید جامعه درمراکز وسلب مالکیت دهاقین از زمین در محلات
بمقصد فقرآفرینی ازطریق غصب زمینهای زراعتی وغارت منابع طبیعی ساحات لاجورد. بیروج
.زمرد.یوریانیوم و کرومایت انجام گرفته و میگیرد.
اگرچه سلب مالکیت از
کارگران زراعتی و صنعتی کارجدید یا
ابتکارجدید گروه حکومتی در افغانستان نیست بلکه تعمیم تجربه ایست که ده ها سال قبل
با پروژه فقیر سازی در کشورهای آسیایی .آفریقا و امریکای لاتین انباشت سرمایه
غیرمشروع را تداعی دیده بودند .
پوشیده نیست که غارت منابع طبیعی به سود
انحصارگرانه یک مشت اشخاص ثروتمند محافل
مافیایی است زیرا هر نوع توسعه صنعت و پیشرفت را درکشور ما نیز نا بود میکند ،
دیده میشود که این پلان فقیرسازی ، جامعه
را به درازمدت به رکود مواجه می سازد
. جنایتکاران میدانند که این
کارکرد نه تنها منتج به فقرمردم گردیده
بلکه آینده سیاه برای کشور درپیشرو دارد
ولی امید واریم بامقاومت فزاینده و
دندان شکن مردم مواجه گردند.
میدانیم که زایش بحران غم انگیز موجود از بطن حاکمیت
معوج کرزی پدید آمده و اکنون هم کرزی در عقب پرده دولت فعلی را مدیون خود دانسته و رهبری میکند و
همچنان دولت جدید را با ال بیت خود و جمع
حلقات و ثنا گویان خویش با امتیازات بهتر از گذشته آرایش و حفظ نموده . رهبران حکومت وحدت ملی
همان نوزادان عجیب الخلقه برآمده از تقلب
انتخابات میباشند که فقط در عرصه رسانه ها
برای فریب عوام گپ دارند و بس .
بحران کنونی یک بحران نه تنها مالی و فساد است
بلکه بحران اولیگارشی( حاکمیت انحصاری چند خانواده ) داخلی وابسته به
اولیگارشی جهان در بحران است.
کشورما توسط همین تیم
به سر اقتدار و فاقد اهلیت ، شامل
جهانی سازی بر بر منشانه گردیده و مکلف است تا با تآمین منابع مالی ، توسعه بر
بریت را ازطریق کشت خاشاش و تولید و صدور هیروهین جهت آقایی ارباب زور آماده کنند.
مجادله ها وکشمکش های ارباب قدرت برای حصول
منافع گروهی کشور را به بی ثباتی
بیشتر کشانیده هیچگاه بازتاب دهنده منافع
ملی نبوده قراریکه دیده میشود چالش های
جدی تر دهن باز نموده و ترفند های زمینه ساز برای غارت سرزمین ما در دست اجرا بوده که آرام آرام با
معامله های عریان و پنهان سران دولتی
ابتکار عمل را به نماینده گان مافیایی بین المللی واگذار خواهند شد .
حامد کرزی در دوره
سیاه حکومتش که با ترفندهای بسیار محیلانه پول و سرمایه ملی را به فامیل و همکاسه
های نزدیک خود زیر عنوان بازار ازاد بحیث رسالت تمدن جهانی نشخوارمیکرد وجهانی
سازی را مترادف صلح تعبیر و القا میکرد
در یک جامعه نا آگاه توانست تا تفکر علمی جهانی شدن را هم مورد تردید قرار بدهد و میخواست که یک
عده احزاب راست و چپگرا پول دوست را با آن پیوند دهد وچنان درمزدوری به اولیگارشی مالی چسپیدند که
در نتیجه چلوصاف شان شگاف های عمیق برداشت و اکنون همه خیانت های خود را به
خارجییان محول میکنند ولی آنچه از سود
وسلم ناروایی مواد مخدر وچپاول بیت المال
که به آخور شان ریخته آن را حق پدری خویش میدانند .
از این تیم
انتظار دیگر نداشته و نداریم زیرا همان فتنه ها وترفندهای کهنه 13 ساله ،
این مرحله را نیز همرایی و رهبری میکند زیرا این چهره ها همان چهره های
تکراری اند که طی سیزده سال دود از دماغ
جامعه کشیدن و باز هم بدون برنامه و خط مش
گرد امده اند . قرار گذارش تازه رسانه ها یک زندانی مواد مخدر که از زندان
کابل به زندان قندهار منتقل گردیده در آزای این تبدیلی زندانی مبلغ چندین میلون
دالر رشوه پرداخت نموده پس تصور شود که در امد نا مشروع این مامورین فاسد روزانه بکجا خواهد رسید . این دستگاه اولیگارشی
که در پناه تقلب انتخاباتی ادامه
یافته هیچ انسان خوب و مدیر مدبری را در
دستگاه اجازه کار نداده و نخواهد داد و با پیوستگی با سیاست گذشته امرار حیات
خواهد کرد .
این سیستم اولیگارشی
در افغانستان با کنترول تکنولوژی ها ، بازارمالی . تسلط شرکا بر منابع طبیعی و
ارتباط ها توام باسلاح های ویرانگر و اردوی شخصی حمایت و رهبری می شوند .
چنین سیستمی به معنی
جنگ علیه تشکیل یک دولت کارا و بر ضد منافع ملی و خوار ساختن توده های مردم کشور ماست .
دیده می شود فروپاشی تدریجی نظام دولتی بنابر دلایل بالا آغاز شده
زیرا تاراج منابع طبیعی و حیاتی از یک جانب و انتشار بربریت فرامرزی در وجود پدییده
تروریزم ازجانب دیگر نمایان است .
از 14 سال بدینسو
کشور ماتوسط اولیگارشی مالی هدایت می شود
. این اولیگارشی نه فقط بر زندگی اقتصادی
.بلکه به همان اندازه بر سیاست و زنده گی روزمره مردم ما فرمان می راند.
خود کامگی .عوامفربیی
پنهان و آشکارا ، تقلب عریان درعقب
نهادهای دموکراسی انتخاباتی کاملآ هویدا بوده و چلوصاف انتخابات جعلی با افراد مفسد آن از آب برامده است.
مدیرت جهانی سازی نیز
توسط اولیگارشی های مالی در بحران لاعلاج رفته است و روند جهانی سازی کنونی کاملآ
شکننده شده است زیرا ویروس فساد پهن شده است وشاید طوفان های شورش ایجاد کند که بسیار غم انگیز و
ویرانگر خواهد بود.
زیرا اولیگارشی به
میل خود کنار نمیرود برای او انباشت پول ومرگ توده های فقیر با اهمیت است و بس.
گفته های مشهوریست(کسانیکه تصمیم میگرند کسانی نیستند که شامل اولیگارشی داخلی باشند
کسانیکه تصمیم میگرند از استقلال کامل کنترول بر خوردارند ) ومردمان فقیر جامعه ما
قربانیان همین تصمیم گیرنده گان بی رحم
اند.
رهبری اولیگارشی کشور
که بنام (رهبری وحدت ملی)جاخورده اند کسانی نیستند که طرح وپیشبینی و خط مشی برای بهبود درچانته داشته باشند اینها
کسانی اند که دامنه تضادهای فروپاشی مالی درسال 2015 را شدت خواهند بخشید.
نشست لندن در دسمبر
2014 به هیچ صورت در نو سازی سیستم ناکام درافغانستان گامی برنداشت آنچه بعد از
کنفرانس لندن سیر بربرمنشانه را درکشور دنبال میکند جزجنگ شمال علیه جنوب شعاردیگر
ندارد. شاید شمال نیز دست خوش آشوب گردد.
آنچه در روندسیاسی
کشور دیده می شود بر قراری سیستم اولیگارشی چهارده سال گذشته است که برای تحقق
اهدا ف پنهانی لازمی پنداشته شده است.
مردم افغانستان
عملکرد مدیریت اولیگارشی افغانی را با چشم دیدند که هرچه راکه ناپایدار است می
پذیرد و استقبال می کند.
ضرورت خروج از سیستم
غیر اخلاقی مسلط در کشور ما نسبت به هر مرحله تاریخی ازاهمیت جدی برخوردار است.
زیرااین سیستم تبعیض نژاد پرستی را نسبت به موجودیت خود برائت داده است.
نیروهای ملی و
دموکرات باید شهامت ارزیابی انباشت ها وملی کردن دستبردها را به وجود آورند .
بحران جاری امکان درک ضرورت ایجاد جبهه اجتماعی و سیاسی که همه قربانیان قدرت
انحصاری اولیگارشی موجود اند باید فراهم سازند.
نیرو های اجتماعی و
سیاسی باید از فاجعه بحران چهارده ساله درس عبرت گیرد و فراوان آموخته باشند که
چطور همگراهی ها. مشکل های سازمانی و مبارزه وطبقات زیر دست و فقیر شده را
فراخوانند.
ما باید این اندیشه
نجات بخش را دنبال کنیم و از شکست ها آموخته باشیم تا آنچه مارا ذلیل و ناتوان
ساخته تکرار نگردد. نه باید به دگماتیک گذشته
چسپید.
ما باید از گذرگاه گلو گیر زمان بگذریم و بر
بیداد ظالمان پایان دهیم این خواست ملی
و وطندوستانه با تشکیل یک زعامت ملی و با وجدان تحقق خواهد
یافت .
و
من الله توفیق
شورای رهبری کانگرس ملی افغانستان