نو شته محترم عیسی اسحاق زایی ریس کانگرس ملی افغانستان در مورد صلح دایمی چگونه تحقق خواهد یافت .صلح به معنی نبود جنگ نیست، بلکه فضیلتی است که از نیروی جان و روح مایه می گیرد ، همانطور که آزادی به معنای در زندان نبودن، نیست؛ صلح نیز به معنای در جنگ نبودن، نیست.





صلح دایمی چگونه تحقق خواهد یافت .صلح به معنی نبود جنگ نیست، بلکه فضیلتی است که از نیروی جان و روح مایه می گیرد؛ همانطور که آزادی به معنای در زندان نبودن، نیست؛ صلح نیز به معنای در جنگ نبودن، نیست. درست مانند این تعبیر در فلسفه کانت که تعلیق صرف جنگ به خودی خود ضامن بقای صلح نیست. انگیزه نگارش این نوشته توجه به اوضاع اجتماعی کنونی افغانستان است. نزدیک چهاردهه حکومت های دیکتاتوری، پر از فساد و افراطیت و ساختار های مافیایی در گروگان دولت های مذهبی افراطی پاکستان و رژیم فناتیک ایران و سایر گروها و دولت های مافیایی فرا منطقوی شان، جامعه ما را به سوی یک وضعیت غیر مدنی خطرناک سوق داده است. این وضعیت اگر به یک توافق جمعی برای گذار از هرج و مرج فعلی به حکومتی که منافع همگان در آن لحاظ شده باشد نیانجامد، می تواند تهدید باشد برای آزادی،استقلال و ویران وطن ما و نقض خشن حقوق انسانی شهروندان و بروز خشونت و تروریزم و مهاجرت های گسترده به کشورهای منطقه و جهان . برای جلوگیری از آن به یک قرارداد اجتماعی بین دولت و شهروند ضرورت است . به دولت که مدافع آزادی، منافع ملی و انسانی شهروندان باشد و تفاهم بر سر یک قانون اساسی بر پایه اعلامیه جهانی حقوق بشر که می تواند راهی برای علاج واقعه قبل از وقوع باشد نیازداریم.
قرارداد اجتماعی داشتن حاکمیت قانون یا قرارداد عادلانه بین دولت و شهروند در فلسفه سیاسی, عبارت از پیمانی است که مردمان در وضعیتی فاقد دولت و آزادی از تعهدات شهروندی که اصطلاحا وضعیت طبیعی یعنی وضع غیر مدنی خوانده می شود با یکدیگر منعقد می کنند، تا به موجب آن به درجات مختلف از آزادی ها و حق اعمال آنها صرفنظر کنند و آن آزادی ها را به دولت مورد تفاهم یکدیگر واگذارند. فیلسوفان حقوق و علوم سیاسی با مبنا قرار دادن وضغیت طبیعی یا وضعیت غیر مدنی کوشیده اند، تا استدلال کنند که چرا بایستی افراد از بعضی از حقوق و آزادی های فردی خود بسود یک دولتی که پشتیبان آزادی ،امنیت وعلاقه های مشترک جامعه باشد صرفنظر کنند. توماس هابس و جان لاک و ژان ژاک روسو از فیلسوفان کلاسیکی هستند که در این باره نظریات متعددی ارایه کرده اند. این فیلسوفان از برجسته ترین متفکران عصر روشنگری(سده های 17 و 18)هستند و فلسفه سیاسی آنها نقش مهمی در تحولات دولت مدرن و مدافع قانون در اروپا ، اسیا ، افریقاو متعاقب آن در دیگر نقاط جهان داشته است
انگیزه نگارش این نوشته توجه به اوضاع سیاسی و اجتماعی کنونی افغانستان است.که نزدیک چهاردهه حکومتهای دیکتاتوری طبقاتی و افراطی مذهبی فاسد، جامعه را به سوی یک وضعیت طبیعی و غیر مدنی و انارشیستی چون جنگلهای پر از حیوانات وحشی خطرناک سوق داده است بنا افغانستان نیازمند یک دولت مدافع آزادی، منافع ملی، حاکمیت قانون وحقوق بشر است تا با رعایت اصل برابری شهروندان در برابر قانون و تضمین آزادیهای شهروندی و رعایت حقوق بشر زمینه جلوگیر از فساد، افراطیت ، خشونت و جنگ مرفوع گردد.
ایمانوئل کانت یکی از سه فیلسوف مشهور مدرنیته، اثری فاخر و پراهمیت در مفهوم صلح، شرایط و لوازم آن با عنوان «صلح پایدار» خلق کرد، که بعدها در حوزه سیاست بین الملل و تاسیس جامعه بین المللی به عنوان ساختاری جهت خاتمه جنگ جهانی و شروع جنگی دیگر استفاده شد. این اثر که در دوره سوم حیات سیاسی کانت به نگارش درآمده، با مبانی فلسفه نقدی شروع و بر مینای فلسفه سیاست تکمیل می شود. ، اما در رساله صلح پایدار خود طرحی نوین در حوزه فلسفه سیاسی برانداخت. در تمامی آثار کانت ارتباط به هم پیوسته ای میان اخلاق، عقل و سیاست وجود دارد، همین امر در مورد رساله صلح پایدار نیز صادق است و تاکید شده است هر قدر عقل عملی گسترده تر شود این جدال کمتر می شود؛ در این میان نقش نظام عادلانه سیاسی حاکم بر جامعه و قوانین بسیار برجسته است تا قانون برابری ،آزادی و عدالت را در جامعه تامین کند و یک دولت مسول بانی و مامور اجرای آن باشد بدینوسله زمینه رعایت آخلاق و.
احترام به حقوق دیگران ، فرهنگ و روحیه صلح جویی در جامعه مساعد میگردد. و کشور عزیزما افغانستان بسوی صلح دایمی و پایدار خواهد رفت. گزینه راه نجات وطن از این فاجعه خط سوم خط منافع ملی است که با عقلانیت در محور نیرو های سالم ملی و مدافع آزادی و حقوق بشر بسیج شویم این تجربه گران سنگ بنای برای ثبات و امنیت و مصالح علیای کشور ما یگانه محک و درسی از تاریخ سرزمین ما بوده هیچگاه چند شخص و یک گروه بدون مشارکت واقعی مردم در صحنه سیاسی قادر نیستند که معضل وطن را حل نمایند فقط نهاد های سیاسی ملی و مدنی که ارزشهای سیاسی و متداول جهان را در سیاست گذاری های خود بگنجاند و عقلانیت سیاسی را در راستای منافع همگانی حاکم سازند میتوانند به فاجعه پایان دهند و وطن را به شاهراه امنیت ثبات ترقی و رفاه سوق دهند .
عیسی اسحاق زایی
ریس کانگرس ملی افغانستان